و سایر موضوعات پیشنهادی
ساناز قربانی؛ جلال رحیمیان؛ امیرسعید مولودی
چکیده
هدف پژوهش حاضر یافتن پاسخ برای این پرسشها است که دستور (اقسام کلمه، تصریف، دستور واژگانی) چه نقشی در تجلی استعاری حوزۀ مبدأ دست به عنوان عضوی از اعضای حوزۀ مفهومی اندامهای بدن انسان ایفا میکند و دیگر اینکه سهم هریک از سطوح مورد بررسی دستور در تجلی استعاری این حوزۀ مفهومی چقدر است؟ به بیانی دیگر، مشخص شود که کدامیک از این سطوح ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر یافتن پاسخ برای این پرسشها است که دستور (اقسام کلمه، تصریف، دستور واژگانی) چه نقشی در تجلی استعاری حوزۀ مبدأ دست به عنوان عضوی از اعضای حوزۀ مفهومی اندامهای بدن انسان ایفا میکند و دیگر اینکه سهم هریک از سطوح مورد بررسی دستور در تجلی استعاری این حوزۀ مفهومی چقدر است؟ به بیانی دیگر، مشخص شود که کدامیک از این سطوح نقش بیشتری در تجلی استعاری واحدهای واژگانی دست به عنوان یک حوزۀ مبدأ ایفا میکنند. به منظور پاسخ دادن به این پرسشها از پیکرۀ همشهری (نسخۀ 2) استفاده میشود تا نقش دستور در استعاریشدن مفاهیم واژگانی در حوزۀ مفهومی دست بهعنوان یک حوزۀ مبدأ تعیین شود. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که سطح نخست دگنان (2005، 2006) نقشی در استعاریشدن مفاهیم ندارد. از میان مؤلفههای سطح دوم، صورت مفرد در هریک از کاربردهای استعاری و تحتاللفظی تنها صورت معنادار تصریف است. با این وجود، طبق یافتههای حاصل از آزمون آماری مجذور خی این صورت تصریفی جمع است که در مقایسۀ این دوکاربرد، نقش مؤثرتری را در کاربرد تحتاللفظی ایجاد میکند. در نهایت، در سطح سوم الگوهای نسبتاً ثابت معناهای استعاری و الگوی نحوی آزاد دست در معنای تحتاللفظی چگونگی استعاریشدن مقولههای معنایی را بازتاب میدهند.